دیالوگ ماندگار فیلم Hannah and Her Sisters (1986)
سه شنبه, ۹ آذر ۱۳۹۵، ۰۹:۵۱ ب.ظ
_میتونم یه رازی رو بهت بگم؟ _بله بگو _هفته پیش رفتم به فروشگاه و یه تفنگ خریدم؛ قصد داشتم اگه تومور مغزی داشتم خودمو بکشم. _تنها چیزی که منصرفم کرد این بود که پدر و مادرم با این کارم نابود میشدن و مجبور بودم اول اونا رو بکشم و بعد عمه و عمو و بعدش قتل عام به راه می افتاد!...