آب
اسم
مایعی است شفاف، بیطعم و بیبو، مرکب از دو عنصر اکسیژن و ئیدروژن؛ H2O، در باور قدما یکی از چهار عنصر «آب، آتش، باد، خاک» محسوب میشده.
معانی کنایی آب:
آبرو.
جلا، درخشندگی.
رونق.
اشک.
عرق.
نازکی.
شادابی.
زیبایی و شکوه.
مَنی، نطفه.
ارج، قیمت.
پیشاب، ادرار.
عصاره، شیره.
رود، نهر.
بزاق، آب دهان.
سریانی - عبری
اسم
یازدهمین ماه از سال سریانی برابر با «مرداد ماه».
نام ماه یازدهم سالِ یهود.
اصطلاحات
آب در هاون کوبیدن: کار بیهوده کردن.
آب از آب تکان نخوردن: کنایه از آرام بودن اوضاع و احوال.
آب از دست نچکیدن: کنایه از نهایت خست و پولدوستی.
آب از سر گذشتن: بیفایده شدن چاره و تدبیر.
آب از دریا بخشیدن: از دیگران مایه گذاشتن٬ از حساب دیگران بخشیدن.
آب بر در کسی ریختن: خدمت آن کس را کردن.
آب به آسمان انداختن: تف به سوی آسمان انداختن؛ کنایه از نهایت خشم.
آب پاکی روی دست کسی ریختن: اتمام حجت کردن٬ حرف آخر را زدن.
آب زیر پوست کسی رفتن: کنایه از چاق شدن.
- ۹۳/۰۲/۱۷
خبر داری وبت خیلی جالبه
من که خیلی خوشم اومد
ازت میخوام به وب منم سر بزنی
ازت میخوام به وبم سر بزنی
یه طرح ریختم که توش متوجه یه موضوعی میشی
مثلا با پول یه نوشابه یا پفک چه کارا که نمیتونی برای وبت کنی
خخخخخخخخخخ
منتظرتماا.