دیالوگ ماندگار فیلم Pulp Fiction (1994)

جولز : می دونی مارسلس والاس چه شکلیه ؟ برت : چی ؟ جولز : تو اهل کدوم کشوری ؟ برت : چی ؟ جولز : کشوری به اسم "چی" نشنیدم ، زبون ما رو هم بلدن ؟ برت : چ چ چی ؟ جولز : کثافت گفتم زبون ما رو بلدی ؟ برت : بله ... بله جولز : پس حالیته چی میگم ! حالا بگو مارسلس والاس چه شکلیه ؟ برت : چ چ چ چی ؟ جولز : دوباره بگو چی ، دوباره بگو چی .. اگه جرات داری یه بار دیگه بگو چی مادر به خطا ، فقط یه دفعه دیگه دهن گشادت رو باز کن و بگو چی برت : اون سیاه پوسته ، سرش هم تاسه جولز : به نظر تو شبیه الاغه ؟ برت : چی .. ؟ (جولز به دست برت شلیک میکنه) جولز : به نظر تو اون سیاه تاس شبیه الاغه ؟ برت : (با گریه) نه جولز : پس چرا فکر کردی میتونی سوارش بشی ؟ تو میخواستی ازش سواری بگیری ولی بُز اوردی ، چون مارسلس والاس به هیچکس سواری نمیده جز خانم والاس !